فریدون مشیری - خار و روزگار

چو خاری به دل داری از روزگار
چو نتوانی از دل برون کرد خار
چو درمان و دارو نیاید به دست
                  زر و زور بازو نیرزد به هیچ
چو تدبیر و نیرو
                نیاید به کار
در آن تنگنایی که اندوه و رنج
دلت را فراگیرد از هر کنار ...

به گل فکر کن!
به پهنای یک آسمان گل
به دریای تا بیکران گل ...
رها کن تن خسته ات را 
در آن باغ تا بی نهایت بهار
شنا کن!
          سبکبال،
                   پروانه وار ...
مگر ساعتی دور از آن کارزار
بیاسایی از گردش روزگار.

" فریدون مشیری "

زندگينامه دكتر علي شريعتي

بيوگرافي دكتر شريعتي

دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند.... پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ  خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع  شد. در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران نحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا کرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دکتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حکم را معوق گذارد. وی در سال 1963 با درجه دکتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد.

 پس از بازگشت از اروپا

پس از پنج سال تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی، در اروپا، بازگشت به فضای راکد و بسته جامعه ایران و آن هم تدریس در دبیرستان بسیار رنج آور بود، سال بعد (وی) پس ازقبولی در امتحان به عنوان کارشناس کتب درسی به تهران منتقل می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دکتر بهشتی که از مسئولین بررسی کتب دینی بودند، همکاری می کند. ترجمه کتاب «سلمان پاک» اثر پروفسور لوئی ماسینیون حاصل تلاش او در این دوره است. از سال 1345 او به استادیار رشته تاریخ در دانشکده مشهد استخدام می شود. موضوعات اساسی تدرس او را می توان به چند بخش تقسیم کرد: تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی. از همان آغاز روش تدریس، برخوردش با مقررات متداول در دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می کرد. چاپ کتاب اسلام شناسی و موفقیت درسهای دکتر علی شریعتی در دانشکده مشهد و ایراد سخنرانیهای او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد که دانشکده های دیگر ایران از او تقاضای سخنرانی کنند این سخنرانیها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد. مجموعه این فعالیتها مسئولین دانشگاه را بر آن داشت که  ارتباط او با دانشجویان را قطع کنند و به کلاسهای وی که در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. در پی این کشمکشها و دستور شفاهی ساواک به دانشگاه مشهد کلاسهای درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد. از اواخر آبان ماه 51 بخاطر سخنرانی های ضد رژیم، زندگی مخفی وی آغاز شد و پس از چند ماه زندگی مخفی درمهرماه سال 1352 خود را به ساواک معرفی کرد که تا 18 ماه او را در سلول انفرادی زندانی کردند؛ که نهایتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهمترین فصل زندگی اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد. در این دوران که مجبور به خانه نشینی بود؛ فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری کند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از کشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم کند. دکتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیک هجرت کرد و پس از اقامتی سه روزه در بروکسل عازم انگلستان شد و در منزل یکی از بستگان نزدیک همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یک ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشکوک درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله شهید دکتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاک سپرده شد.

دكتر شريعتي گفته .....

مفصل‌ است‌؛ خاطره‌هایی‌ پر از خون‌ و ننگ‌ و نام‌ و ترس‌ و دلاوری‌ و صداقت‌ و دروغ‌ و خیانت‌ و فداکاری‌ و… و شهادتها و… چه‌ بگویم‌؟

چه‌ آتشی‌؟ چه‌ آتشی‌؟ اگر آب‌ اقیانوسهای‌ عالم‌ را بر آن‌ می‌ریختند زبانه‌ هایش‌ آرام‌ نمی‌گرفت‌، خیلی‌ پیش‌ رفتم‌… خیلی‌… مرگ‌ و قدرت‌ شانه‌ به‌ شانه‌ام‌ می‌آمدند. به‌ هر حال‌ گذشت‌، آری‌، مثل‌ اینکه‌ دیگر گذشت‌ و من‌ از این‌ سفر افسانه‌ای‌ حماسی‌ که‌ منزلها و صحراها بریدم‌ و برگشتم‌ و با دست‌ خالی‌ بسیاری‌ از آنها که‌ در آن‌ وادیها در پی‌ من‌ می‌آمدند،
برگشتند و
فروختند و
چه‌ گران‌،
چه‌ ارازن‌!
وازرت‌، مدیریت‌ کل‌، وکالت‌، نمایندگی‌… ریاست‌ فلان‌… هو… و من‌ آنچه‌ را اندوخته‌ بودم‌ و داشتم‌ نفروختم‌. که‌ از هرچه‌ می‌دادند گران‌تر بود، معامله‌ مان‌ نشد و
بالاخره‌ من‌ ماندم‌ و هیچ‌!
و آمدم‌ آهسته‌ و آهسته‌ و خزیدم‌ به‌ این‌ گوشه‌ مدرسه‌ و… معلمی‌… و هرگز افسوس‌ نخوردم‌ و سخت‌ غرق‌ لذت‌ و فخر که‌ ماندم‌ و دنیا مرا نفریفت‌ و به‌ آزادی‌ ام‌، به‌ ایمانم‌ و به‌ راهم‌، خیانت‌ نکردم‌…
ایستادم‌ اما برنگشتم‌…
اما بازنگشتم‌،
به‌ بیراهه‌ هم‌ نرفتم‌ که‌ من‌ نه‌ مرد بازگشتم‌!
” استوار ماندن‌ و به‌ هر بادی‌ بباد نرفتن‌ دین‌ من‌ است‌، دینی‌ که‌ پیروانش‌ بسیار کم‌اند”

معلم شهيد دكتر شريعتي

روي در روي سياهي - فريدون مشيري   

روی در روی سیاهی

                       ایستاده ، راست

یکه و تنها ، تمام شب

در کلامش ، نور

بر زبان ، آتش

بر لبش ، فریاد :

شمع .


شعله افزون  می کند گر سر به تیغش بر زنند !

تیرگی گم می شود چون شمع ها روشن کنند .

راست - هم چون شمع - خواهد ایستاد آیا

روی در روی سیاهی

یک تن از این جمع ؟
فريدون مشيري


روشهای حیرت انگیز در جذب کردن دیگران

چهار روش حیرت انگیز جذب کردن دیگران

مهارت جذب افراد در دنیای امروز یکی از توانایی های مهم است. به طور حتم همه ما به حمایت و همراهی دیگران نیاز داریم تا به اهداف خود دست یابیم.

توصیه های مفیدی برای تأثیر گذاشتن بر افراد بیان میشود.

1- مهربان و صمیمی باشید:

برای اینکه روز خوبی داشته باشید لبخند بزنید. تحسین واقعی و صادقانه برای روحیه دادن به افراد ارزش بالایی دارد. به آنها ثابت کنید که هر جا احتیاج به کمک دارند ، حضور دارید ، بدین ترتیب به طور حتم افراد مورد نظر پذیرای شما خواهند شد.

2- برای آن ها دلایل قانع کننده فراهم کنید:

به آن ها توضیح دهید که چگونه عقاید و پیشنهاد های شما می تواند بترین روش برای اجرا کردن باشد.

نمونه های عینی و انکار ناپدیر را به آن ها نشان دهید و کار خود را با دیگر رقابت کننده ها مقایسه نمایید.

حتما توضیح دهید که همه گفته های شما درست و واقعی است تا اعتبار خوبی داشته باشید.

3- احتیاجات و خواسته های آن ها را بدانید:

افراد ، خود مرکز هستند و اول از همه به سعادت و موفقیت خود می اندیشند، اگر ثابت کنید که پیشنهاد شما سود بیشتری برای آن ها دارد ، به طور حتم پذیرای شما هستند.

اگر علایق و انتظاراتشان را بدانید اشتیاق آن ها بیشتر میشود تا به طرف شما بیایند . علاوه بر آن اعتماد و احترام دو جانبه بر قرار می شود.

4- وارد دنیای آن ها شوید:

با در نظر گرفتن دیدگا ها و نظرات شخصی آن ها شرایط را درک نمایید. علایق شخصی خود را کنا ر بگذارید و تمام فکر خود را متمرکز آن ها کنید. تصور کنید اگر به جای آن ها بودید چه کاری انجام می دادید؟ و یا این که عقیده شما چه بود؟ سپس کار درست را که به سود آن هاست انجام دهید. رفتار مورد نظر را کپی نمایید ؛ به طرز

صحبت کردن و حتی فکر کردن او دقت کنید، اگر در هنگام تفکر با دستانش پیشانی خود را میمالد شما هم این کار را انجام دهید، اگر آرام صحبت می کند ، مانند خودش رفتار نمایید.

در حقیقت شما مانند یک آینه عمل میکنید ؛ با این کار افراد به طور ناخودآگاه با شما احساس راحتی بیشتری می کنند چرا که خودشان را در شما میبینند ، به عبارت دیگر رفتار خود را در شما مشاهده میکنند. البته با دقت کامل رفتار کنید. طوری که متوجه نشوند از آن ها کپی میکنید شاید این کار به نظر فرد مورد نظر مسخره کردن باشد و دیدگاهش  نسبت به شما منفی شود.

همیشه به خاطر داشته باشید که مهمترین عامل برای جذب کردن دیگران این نیست که چقدر به آن ها نزدیک هستید و یا این که کار های چشمگیری انجام می دهید ، اگر رفتار شما برای آن ها رضایت بخش نباشد مسلما موفق نبودید.

 

فواید بوسه در روابط همسران

فواید بوسه در روابط زناشویی

اگر چشم مدخل روح باشد، آنوقت میتوان گفت که لب هم راهرو ذهن اسـت. مــا افکار خود را با یک لبخند انتقال می دهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را با بوسه ابراز می نماییم. در یک بوسه مطالب عمیقی وجود دارد که بیان آن ها فرای لغات و کلمات است.


نـویسنده کتاب "عشق و رابـطه جنسی"، دکتــر جان فری مـعتقد است: "بوسیدن هنر است و نشان دهنده یک نوع بیان فردی و کاملاً شخصی از عشق و محبت می باشد."


بوسه زمانی ایجاد می شود که زوجین برای اولین بار به هم نزدیک می شوند، پس کاملاً طبیعی است که دو طرف کمی مضطرب شده و عصبی شوند.


از یک منبع با نویسنده بی نام"کتاب بوسه ها" اینطور برداشت می شود که:

"بوسه یک عمل کاملاً دو طرفه بوده؛ تا ندهید نمی توانید بگیرید و بالعکس."


در یک کتاب دیگر هم اینطور نوشته شده که زمانیکه احساس میکنید تمایل دارید تا همسرتان را ببوسید این کار را انجام دهید، لازم نیست حتماً صبر کنید تا او را بهتر بشناسید، او را ببوسید و به مرور زمان می توانید او را بهتر بشناسید. یکی از مواردی که زیبایی بوسه را چند برابر می کند این است که در همه ی زبان ها و مذاهب قابل درک می باشد.


پروفسور وان بیرنت رئیس بخش مردم شناسی دانشگاه تکزاز اظهار می دارد که: اولین بوسه عاشقانه برمی گردد به 1500 سال قبل از میلاد مسیح در هند. پیش از این زمان هیچ مدرک دیگری دال بر وجود بوسه های عاشقانه وجود نداشت. کلیه این نتایج از روی لوح های گلی، نقاشی روی دیواره های غارها و یا نوشته های روی پوست حیوانات بدست آمده است.


بیرنت معتقد است که تماس نزدیک و فشار بینی ها به یکدیگر از همان 1500 سال قبل از میلاد مسیح مرسوم بوده است.


اما بوسه ای که امروزه به این شکل رواج پیدا کرده، برای اولین بار در میان رومی ها شهرت پیدا کرد. رومی ها در هنگام سلام کردن یکدیگر را می بوسیدند، انگشتر و حلقه ای که بر دست رهبران قومشان بوده را می بوسیدند و مجسمه های خدایان خود را نیز می بوسیدند و با این کار مطیع بودن و حس احترام خود را به طرف مقابل انتقال می دادند.


رومی ها به سرعت متوجه شدند که بوسه در شرایط مختلف می تواند معانی متفاوتی را در بر داشته باشد، به همین دلیل برای انواع بوسه ها، نام های مختلفی انتخاب کردند. به عنوان مثال اسکیولیم: بوسه از روی دوستی، باسیولیم: بوسه از روی احساس عشق و محبت،  و سویولیم: بوسه عمیق که این روزها به French Kiss مشهور شده است.


از آن به بعد بود که ادیان مختلف شروع به تحریم بوسه نموده و آنرا به عنوان یک گناه نابخشودنی اعلام کردند، اما به هر حال قدرت بوسه بیشتر بود و همچنان به قوت خود باقی مانده است.


اگر بخواهیم این پدیده را از نظر علمی ریشه یابی کنیم، می توانیم بگوییم که بوسیدن به طور طبیعی باعث می شود تا ذهن آکسی توسین بیشتری ترشح کند، این هورمون سبب می شود در هنگام بوسیدن احساس خوبی به ما دست بدهد و دانشمندان معتقدند که ماهیت وجودی انسان به گونه ای است که در صورت تجربه یک بوسه منتظر بوسه ی بعدی خواهد بود. زمانیکه در وضعیت بوسیدن قرار می گیرد، غدد موجود در داخل دهان و جداره لب ها ماده شیمیایی را ترشح می کنند که همین ماده سبب ایجاد تمایل فرد به ادامه بوسیدن می شود.

در تحقیقی که در سال 1997 در دانشگاه پرینستون انجام شد، محققان به این نتیجه دست پیدا کردند که مغز انسان دارای سلول های عصبی است که فرد را قادر می سازد تا در تاریکی لب های معشوقه اش را پیدا کند. تعجبی وجود ندارد که چرا بسیاری از زوج ها از بوسیدن یکدیگر در مکان های تاریک و کم نور لذب بیشتری می برند.


پزشکان و روانپزشکان آلمانی در پی پژوهش های گسترده خود در این باره به این نتیجه رسیده اند که افرادی که هر روز صبح قبل از ترک کردن خانه، همسر خود را میبوسند کمتر دچار بیماری می شوند.


همچنین افرادی که پس از بوسیدن خانه را ترک می کنند، کمتر احتمال وقوع تصادف دارند، 20 تا 30 درصد درآمد بیشتری نسبت به سایرین دارند و به طور متوسط 5 سال بیش از هم سن و سال های خود عمر می کنند. دکتر آرتور سازبو یکی از افرادی که در در این تحقیقات نقش فعالی داشته معتقد است یکی از دلایل اصلی موفقیت تعداد بسیار زیادی از افراد این است که روز خود را با یک نگرش مثبت و دلچسب شروع میکنند و چه چیز می تواند مانند یک بوسه در انسان یک نگرش مثبت ایجاد کند.


بنابراین اگر شما می خواهید خوشحال، سلامت، و موفق، بوده و عمر طولانی داشته باشید، باید کسی را که دوستش می دارید هر روز صبح، پیش از اینکه خانه را به قصد محل کار خود ترک کنید، ببوسید.

سایر مزایا


محافظت از دندان ها و جلوگیری از پوسیدگی

دکتر پیتر گوردن رئیس اتحادیه دندانپزشکان انگستان اظهار می دارد: "پس از غذا خوردن، دهان پر از مواد شیرین شده و بزاق دهان حالت اسیدی پیدا می کند، این امر باعث بوجود آمدن پلاک بر روی دندان ها می شود. بوسیدن یک فرایند پاک کننده طبیعی است که به حفظ سلامت دندان ها کمک می کند، جریان بزاق دهان را افزایش بخشیده، و درصد ایجاد پلاک بر روی دندان ها را تا حد بسیار زیادی کاهش می دهد." من خودم این سوال ر از دندانپزشکم پرسیدم، او در ابتدا قدری خجالت کشید، اما نهایتاً صحت گفته های مرا تایید کرد.

از بین بردن استرس

یک بوسه عاشقانه، بهترین روش برای ریلکس شدن و از بین بردن استرس محسوب می شود. مایکل کی مکناب، مشاور روانی معتقد است: "زمانیکه لب ها در حالت بوسیدن قرار می گیرند، تقریباً دهان حالت لبخند زدن را به خود می گیرد، و از آنجایی که احساسات و حرکات بدنی انسان با هم ارتباط نزدیکی دارند، تقریباً غیر ممکن است که یک نفر هم لبخند بزند و هم استرس داشته باشد. در عین حال باید به این نکته هم توجه داشت که تنفس در زمان بوسیدن عمیق تر می شود، عضلات چشم شل شده و در راحت ترین حالت خود قرار می گیرند. این امر بهترین تکنیک برای قطع ارتباط با دنیای پر هیاهوی بیرونی و ریلکس شدن است.

کاهش وزن

چه مدت می توانید این کار را انجام دهید؟ برای اینکه تنها نیم کیلو وزن کم کنید باید 3000 کالری بسوزانید، یعنی چیزی در حدود 30000دقیقه یا همان 500 ساعت. یک بوسه عمیق و طولانی به شدت متابولیسم بدن را افزایش می دهد و سبب می شود تا مواد قندی با سرعت بیشتری در بدن سوزانده شوند. میزان کالری مصرفی، به شدت بوسه بستگی دارد، اما به طور متوسط می توان گفت که در هر 10 دقیقه 10 کالری مصرف می شود.

تاخیر در فرایند پیری


این مورد یکی از مهم ترین مزایای بوسیدن به شمار می رود. بوسیدن به شما کمک میکند تا قدرت ماهیچه های فک و چانه همچنان حفظ شود، به همین دلیل میزان ایجاد چین و چروک در آنها پایین کاهش پیدا می کند.

ایجاد و افزایش تناسب اندام

خوب بهانه ای خوبی برای ورزش نکردن دستتان دادیم! در حین بوسیدن، قلب تند تر می تپد و ضربان آن افزایش پیدا می کند، در این زمان آدرنالین بیشتری آزاد شده و خون با سرعت بیشتری به تمام نقاط بدن پمپاژ می شود. می توان اظهار داشت که بوسیدن از جمله بهترین تمرین های قلبی – عروقی است.

تکلیفتان را با طرف مقابل روشن می کند

در حین بوسیدن می توانید نیازهای جنسی همسرتان را ارزیابی کنید و ببینید تمایلی به ادامه ارتباط دارد یا خیر. روانشناسان معتقدند که اولین بوسه این امکان را برای شما فراهم می آورد که ببینید آیا با طرف مقابل همخوانی دارید یا نه. به نظر می رسد که "بو" تاثیر به یاد ماندنی در ضمیرناخودآگاه انسان ها بر جای می گذارد، بنابراین با تجربه اولین بوسه می توانید تشخیص دهید که فریون شما با شخص مقابل هماهنگی دارد یا خیر و اگر اینچنین نبود در همان آغاز می توانید ارتباط خود را با او خاتمه بخشید.

افزایش اعتماد به نفس

البته اول مطمئن شوید که دندان هایتان ارتودنسی ندارند چون امکان آسیب رسیدن به دندان های خودتان و دهان طرف مقابل وجود دارد. به هر حال یک بوسه عاشقانه می تواند حس خوبی را در شما ایجاد کند. به صورت تئوری می توان این موضوع را اینچنین توضیح داد که در زمان بوسیدن، خوشحال هستید، و وقتی هم که خوشحال باشید احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد و این امر سبب افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس شما می شود.

 

خنده در رابطه زناشویی

از مدت ها قبل پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کرده اند که یکی از فاکتورهای حیاتی برای قضاوت در مورد کیفیت رابطه، اندازه گیری میزان خوش مشربی و شوخ طبعی در آن است. اگر در یک رابطه خنده وجود داشته باشد، می توان نتیجه گرفت که آن ارتباط سالم است. زمانی که خنده و شادی متوقف شود، ارتباط به لبه پرتگاه نزدیک خواهد شد. اگر شما به دنبال آن هستید تا روابط رضایت بخش تری را چه در محیط خانه و چه در ارتباطات شغلی خود داشته باشید، باید به شادی و لبخند اهمیت داده و حس شوخ طبعی خود را نیز افزایش دهید. در این قسمت شما را با ۵ تکنیک آشنا می کنیم که به واسطه آن هم می توانید حس شوخ طبعی خود را ارتقا بخشید و هم سلامت روابط خود را تضمین کنید. ۱- با تمرکز بر روی موضوعات جالب سعی در بیدار کردن حس شوخ طبعی خود داشته باشید. شاید این امر در مراحل اولیه قدری دشوار به نظر برسد، اما چیزی نخواهد گذشت که تمام اطراف خود را مملو از چیزهایی خواهید دید که باعث بیدار کردن حس خوشحالی در شما می شوند. با اتکا به این شیوه از زندگی خود نیز لذت بیشتری خواهید برد. ۲- اگر احساس می کنید که به تازگی خیلی کمتر از گذشته می خندید، شاید بهتر باشد که ارتباط خود را با افراد شوخ و با مزه بیشتر کرده و از افراد بی حوصله و غمگین فاصله بگیرید. ۳- یاد بگیرید که به برخی از کارهای خودتان هم بخندید. اگر این کار را نکنید، این حق را به دیگان می دهید تا به شما بخندند. بسیاری از افراد به دلیل ناامنی ها و ترس هایی که در وجود خود احساس می کنند، قادر به انجام یک چنین کاری نیستند. آنها از این می ترسند که در نظر دیگران احمق و فاقد صلاحیت جلوه کنند. به هر حال همه افراد در زندگی خود دچار اشتباه می شوند، اگر به اشتباهات خود بخندید آنها را کم اهمیت جلوه می دهید. همچنین این امر از جمله خصیصه های فطری انسان نیز قلمداد میشوند. ۴- عکس های جالب و جوک های بامزه را جمع کنید و بر روی در یخچال یا تابلوی اعلانات بچسبانید تا همه بتوانند آنها را ببینند و لذت ببرند. البته باید از انواع جوک های نژاد پرستانانه، برانگیزاننده جنسی و پلید صرف نظر کنید. باور کنید که بدون وجود یک چنین مسائلی باز هم می توانید بخندید. من به شخصه ارزشی برای مقوله های زشت قائل نیستم. ۵- از حس شوخ طبعی برای حل مشکلات موجود در روابط خود بهره بگیرید. زمانیکه در رابطه خود به بن بست می رسید، سر شوخی را باز کنید. یکی از دوستانم تعریف میکرد که چندی پیش با همسر خود مشاجره ای داشت. در گرماگرم بحث همسرش ناگهان حرف بدی به او زد، دوست من هم با شنیدن آن عبارت به همسرش گفت تو با بیان یک چنین عبارات زننده ای کمر مرا شکستی! ناگهان همسرش شروع به خندیدن کرد و خودش هم همین کار را ادامه داد. چیزی نمی گذرد که هر دو یادشان می رود که چرا با هم دعوا می کردند و همه چیز به حالت عادی باز می گردد. باید توجه داشته باشید که شوخ طبعی ذاتی نیست و یک امر کاملاً اکتسابی میباشد. شما اگر بخواهید به راحتی می توانید حس شوخ طبعی خود را افزایش دهید. زمانی که این کار را انجام دهید به این نتیجه می رسید که روابطتتان غنی تر و مستحکم تر می شوند. مردم هم به چشم یک فرد جذاب تر به شما نگاه می کنند. این امر هم به نوبه خود سبب می شود که حس شوخ طبعی شما باز هم بیشتر ارتقا پیدا کند.

دفتر خاطرات یك نو عروس!!!

دفتر خاطرات یك نو عروس!!!


دوشنبه

الان رسیدیم خونه بعد ازمسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقرشدیم.
خیلی سرگرم کننده هست اینکه واسه ریچارد آشپزی می‌کنم . امروزمی‌خوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده ۱۲ تا تخم مرغ روجدا جدا بزنین ولی من کاسه به اندازه‌ی کافی نداشتم واسه همین مجبور شدم ۱۲ تا کاسه قرض بگیرم تا بتونم تخم مرغ‌هاروتوش بزنم .

سه‌شنبه

ما تصمیم گرفتیم واسه‌ی شام سالاد میوه بخوریم . درروش تهیه ی اون نوشته بود ” بدون پوشش سروشود”  " لباس ، سس‌زدن= dressing " خب من هم این دستور رو انجام دادم ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون .
نمی‌دونم چراهر دوتاشون وقتی که داشتم واسه‌شون سالاد رو سرومی‌کردم اون جور عجیب و شگفت‌زده به مننگاه می‌کردن.

چهارشنبه

من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم ویه دستور غذایی هم پیداکردم واسه‌ی این کارکه می‌گفت قبل از دم کردن برنج کاملا شست‌وشوکنین.
پس من آب‌گرم‌کن رو راه انداختم و یه حموم حسابی کردم قبل از اینکه برنج رو دم کنم .
ولی من آخرش نفهمیدم اینکار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت .

پنج‌شنبه

باز هم امروز ریچارد ازم خواست که واسه‌ش سالاد درست کنم . خب منهم یه دستور جدید رو امتحان کردم .
تودستورش گفته بود مواد لازم روآماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین وبذارین یه ساعت بمونه قبل ازاین که اونو بخورین .
خب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیداکردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پرا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بالای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاداونو بخوره.
ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟
نمی‌دونم چرا ؟عجیبه !!! حتماخیلی توکارش استرس داشته
باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم.

جمعه

امروز یه دستورغذایی راحت پیدا کردم . نوشته بود همه‌ی مواد لازم رو تو یه کاسه بریزو بزن به چاک
beat it =در غذا : مخلوط کردن ، درزبان عامیانه : بزن به چاک
خب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه‌ی مامانم .
ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود چون وقتی برگشتم خونه مواد لازم همون جوری که ریختهبودمشون تو کاسه مونده بودند.

شنبه

ریچارد امروز رفت مغازه ویه مرغ خرید و از من خواست که واسه‌ی مراسم روز یک‌شنبه اونو آماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه می‌شه یه مرغ رو واسه یک‌شنبه لباس تنش کرد وآماده اش کرد .
قبلا به این نکته تو مزرعه‌مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیداکردم و با کفش‌های خوشگلش ..وای من فکر می‌کنم مرغه خیلی خوشگل شده بود.
وقتی ریچارد مرغه رو دید اول شروع کرد تا شماره‌ی ۱۰به شمردن ولی بازم خیلی پریشون بود. حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظارداشته مرغه واسه‌ش برقصه.
وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟ شروع کرد به گریه و زاری وهی داد می‌زد آخه چرامن ؟ چرامن؟

هووووم … حتما به خاطر استرس کارشه … مطمئنم …

داستان يك خودكشي

باور کردن این مطلب سخته اما واقعا اتفاق افتاده است!!


چندی پیش در یکی از جلسات یکی از اعضا خاطره جالبی از سفرش به ژاپن نقل کرد. این خاطره جالب شاید یکی از دلایلی باشد که نشان میدهد چرا ژاپن درحال پشت سرگذاشتن همه قدرت‌های صنعتی در دنیا است.
وی گفت:
ژاپن که بودم یه روز دوشنبه رفتم سر کار دیدم تو خیابون پر پلیس و شلوغه؛ وضع غیر عادی بود. یه کم پرس و جو کردم دیدیم یکی خودکشی کرده.

البته اینقدر تو ژاپن خودکشی زیاد بود که دیگه خیلی جای تعجب نداشت.

پرسیدم: چرا طرف خودکشی کرده؟ فهمیدم طرف مهندس پیمانکار یه ساختمان بوده. قرار بود روز جمعه ساختمان رو طبق قرارداد تحویل صاحبش بده.

روز جمعه ساختمان کارش تموم نشده بود مهندس پیمانکار از صاحب ساختمان دو روز شنبه و یکشنبه مهلت میخواد که ساختمان رو ساعت هشت روز دوشنبه اول روز کاری بهش تحویل بده.

در این ۴۸ ساعت مهندس و تیمش هر کاری می‌کنند نمی‌توانند کارهای نیمه تمام ساختمان رو تمام کنند و ساختمان رو آماده تحویل کنند.

روز دوشنبه که صاحب ساختمان برای تحویل خونه میاید با جسد حلق آویز شده مهندس پیمانکار مواجه می‌شه. حالا نکته جالب اش می دونی واسه من چی بود؟
این ساختمان فقط نصب پریز برق و نظافتش مونده بود. به دوستان ژاپنی به تعجب می‌گفتم این چه آدمی بود خب چرا خودکشی کرده برای همچین موضوع کوچکی. این دیگه خودکشی نداره که.

آنها با دهان باز نگاه می‌کردند می‌گفتند خودکشی نداره؟ این آینده شغلی‌اش به پایان رسیده بود. دو بار زیر قولش زده دیگه کسی بهش کار نمیداد. چه آدم خوبی بود!...

ماجرای دختر رقاصه و دوست پسراش

ماجرای دختر رقاصه و دوست پسراش

چهار تا دوست كه 30 سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می كنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف كنن....

 بعد از مدتی یكی از اونا بلند میشه میره دستشویی. سه تای دیگه صحبت رو می كشونن به تعریف از فرزندانشون :

 اولی: پسر من باعث افتخار و خوشحالی منه. اون توی یه كار عالی وارد شد و خیلی سریع پیشرفت كرد.

پسرم درس اقتصاد خوند و توی یه شركت بزرگ استخدام شد و پله های ترقی رو سریع بالا رفت و حالا شده معاون رئیس و اونقدر پولدار شده كه حتی برای تولد بهترین دوستش یه مرسدس بنز بهش هدیه داد !

 دومی: جالبه. پسر من هم مایه افتخار و سرفرازی منه. توی یه شركت هواپیمایی مشغول به كار شد و بعد دوره خلبانی گذروند و سهامدار شركت شد و الان اكثر سهام اون شركت رو تصاحب كرده... پسرم اونقدر پولدار شد كه برای تولد صمیمیترین دوستش یه هواپیمای خصوصی بهش هدیه داد !!!

 سومی: خیلی خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده ...

 اون توی بهترین دانشگاههای جهان درس خوند و یه مهندس فوق العاده شد. الان یه شركت ساختمانی بزرگ برای خودش تاسیس كرده و میلیونر شده.. پسرم اونقدر وضعش خوبه كه برای تولد بهترین دوستش یه ویلای 9999 متری بهش هدیه داد!

 هر سه تا دوست داشتند به همدیگه تبریك می گفتند كه دوست چهارم برگشت سر میز و پرسید این تبریكات به خاطر چیه؟!

 سه تای دیگه گفتند: ما در مورد پسرهامون كه باعث غرور و سربلندی ما شدن صحبت كردیم راستی تو در مورد فرزندت چی داری تعریف كنی؟!

 

چهارمی گفت: دختر من رقاص کاباره شده و شبها با دوستاش توی یه كلوپ مخصوص كار میكنه!

 سه تای دیگه گفتند: اوه مایه خجالته چه افتضاحی !!!

 دوست چهارم گفت: نه! من ازش ناراضی نیستم. اون دختر منه و من دوستش دارم.... در ضمن زندگی بدی هم نداره.

 اتفاقا همین دو هفته پیش به مناسبت تولدش از سه تا از صمیمی ترین دوست پسراش یه مرسدس بنز و یه هواپیمای خصوصی و یه ویلای 9999 متری هدیه گرفت !!!

 نتیجه اخلاقی: هیچوقت به چیزی كه كاملا در موردش مطمئن نیستی افتخار نكن !!!

 

کوچک کردن شکم

 راههای کوچک کردن شکم برای خانمها

همه ما دوست داریم شکمی صاف و کوچک داشته باشیم، شاید به همین دلیل هر سال هزینه های هنگفتی صرف تحقیقات در زمینه یافتن روش های جدید برای از بین بردن چربی های اطراف شکم می شود
در حال حاضر بیش از 200 مدل دستگاه مختلف برای کوچک کردن شکم وجود دارد، دستگاههای غلطکی، ضربه زننده، لرزاننده و ... . شعارهای تبلیغاتی تمام این دستگاهها ادعا می کنند که با استفاده از آنها می توانید شکم خود را کوچک کرده و به سایز مطلوب برسانید
اگر فکر می کنید استفاده از این دستگاه ها به تنهایی برای کوچک کردن سایز اندام های مختلف بدن کافی است، سخت در اشتباهید. این قبیل وسایل تنها کمک ناچیزی برای رسیدن به هدف مورد نظر شما هستند. به منظور کوچک شدن شکم، لایه های چربی موجود در اطراف شکم باید از بین برود و از آنجا که این دستگا ههای ابتکاری قادر به انجام این کار نیستند، استفاده از آنها به تنهایی کافی نیست
داشتن اطلاعات اولیه در مورد طرز کار عضلات اطراف شکم و این که چگونه بدن شما چربی را می سوزاند، قدم اول برای موفقیت در صاف کردن شکم و باریک کردن سایز دور کمرتان است
به طور کلی عضله یا ماهیچه را می توان بافتی دانست که در هنگام حرکت منقبض می شود. همانطور که عضله هیچگاه به چربی تبدیل نمی شود، چربی نیز هیچگاه به عضله تبدیل نخواهد شد. اما اضافه وزن و چربی زیادی باعث کم شدن حجم عضله های شما و گاهی از بین رفتن تدریجی آنها می شود. در اکثر افرادی که پا به سن می گذارند این اتفاق ناخودآگاه می افتد.
بنابراین اگر هدف شما داشتن اندامی متناسب و شکمی صاف است، اولین قدم از بین بردن لایه های چربی موجود روی عضله های شکمتان است. در واقع به طور طبیعی شکم همه افراد صاف است اما در مواردی که با چربی اضافی پوشیده شده، به نظر بزرگ می رسد
موثرترین روش برای کوچک کردن شکم ترکیبی است از حرکات ورزشی متمرکز روی شکم و کمر و نیز تلاش برای ثابت نگه داشتن قند خون. ثابت بودن میزان قند خون شما از چاق تر شدن و افزایش چربی های اضافی در بدنتان جلوگیری می کند و کمک می کند که بدن شما آسانتر بتواند چربی های اضافی را بسوزاند

حركات ورزشي براي كوچك كردن شكم
باید یک سری حرکات ورزشی تصاعدی را شروع کنید. عضله های شکم عمدتا برای خم کردن و چرخاندن بالاتنه به جلو، عقب و یا طرفین مورد استفاده قرار می گیرند. هدف اصلی حرکاتی شبیه دراز و نشست که در اکثر دستگا ههای مخصوص کوچک کردن شکم انجام می شود، استفاده و فعال کردن از این عضلات است
برای قوی کردن عضلات شکم حرکات زیر را به صورت ترکیبی انجام دهید
خم شدن به سمت جلو، عقب و پهلو
چرخاندن کمر به حالت دورانی
عضله های شکم شما مانند همه عضلات بدن لازم است حداقل سه بار در هفته فعالیت داشته باشند. اگر می خواهید از پیشرفت کارتان مطمئن شوید هر بار ورزش ها را با جدیت بیشتری انجام دهید

 

مطالب جالب درباره احساسات

مطالب جالب درباره احساسات

در بعضي شرايط مي گوئيم:«احساس بدي از حضور در آن موقعيت داشتم» و يا « من هم مثل او غمگين شدم » و ... اين جملات به چه معناست؟

واژه «احساس» در روان‌شناسي،بسته به اصل لاتين آن،معاني متفاوتي دارد.در زبان مصطلح از کلمه «احساس» در موقعيت‌ها و حالات مختلف براي بيان اهداف متفاوت استفاده مي‌شود؛مثلا مي‌گوييم:‌«احساس مي‌کنم که او اصلا مرا درک نمي‌کند.» يا مثلا: «احساس بدي از حضور در آن موقعيت داشتم» يا مثلا: «زنان از مردان بااحساس‌ترن  »...

اين مثال‌ها حاکي از آن است که کلمه احساس در موقعيت‌هاي مختلف،بار معنايي متفاوتي دارد.براي آشنايي بيشتر با بحث «احساس» در حيطه روان‌شناسي،با دکتر حسين ابراهيمي‌مقدم، روانشناس،گفتگويي کرده‌ايم که مي‌خوانيد.

آقاي دکتر! در روان‌شناسي،کلمه «احساس» مترادف با چه واژه‌اي است و دقيقا چه معنايي دارد؟

در کتاب‌هاي ترجمه شده از زبان انگليسي معمولا «احساس» و «احساس کردن» را به جاي لغاتي از قبيل «Sensation،sense،affect، think underestand » و امثال هم مي‌گذارند که هر يک معناي فني خاصي خودش را مي‌دهد.احساس به معني «sensation» عبارت است از کليه فرآيندهايي که از طريق آن،يک گيرنده حسي (مثل بويايي) پيام را گرفته و از طريق تغيير و تحولات و انتقالات ويژه،آن را به سمت سيستم عصبي مرکزي(مثل مغز و نخاع) مي‌فرستد. از اين‌رو 5 حس اصلي داريم که احتمالا مي‌دانيد که مهم‌ترين آنها حس بينايي است. احساس به معناي« effect» يا عاطفه نيز به کار مي‌رود که در اين حالت ما نسبت به چيزي يا کسي يا واژه و موقعيتي خاص حالت‌هاي ويژه‌اي داريم.مثلا نسبت به کسي که براي اولين بار ملاقات مي‌کنيم حالاتي از قبيل خوشايندي و ناخوشايندي نشان مي‌دهيم.احساس به اين معنا مي‌تواند مثبت يا منفي باشد که اين بسته به موقعيتي است که فرد در آن قرار مي‌گيرد.البته در روان‌شناسي خاطر نشان مي‌کنيمکه در يک فرد طبيعي عاطفه بايد متناسب باشد؛مثلا اگر فرد در حال‌ تماشاي يک فيلم کمدي است،حالت خنده داشته و در هنگام شنيدن يک خبر ناخوشايند ديگر نخندد.يکي از ويژگي‌هاي بيماران رواني،داشتن عاطفه نامتناسب است.

بعضي وقت‌ها مي‌گويند که مثلا فلاني آدم بااحساسي است.اين از نظر روان‌شناسي، معناي روشني دارد؟

اول بايد اين را بگويم که احساساتي بودن با احساسي بودن فرق دارد.معمولا در فرهنگ ما احساساتي بودن را نفي مي‌کنيم و انتظار داريم که افراد تحت تاثير تفکر،تعقل و قضاوت عاقلانه قرار بگيرند.در اين مقوله افراد احساساتي را کساني مي‌دانيم که معمولا تحت تاثير حالات هيجاني هستند،نه حالات عقلاني.وليمعمولا از افراد با احساس به عنوان کساني ياد مي‌شود که قادر به درک طرف مقابل بوده و مي‌توانند حالات و ويژگي‌هاي ديگري را درک کنند.البته خيلي وقت‌ها هم مي‌شنويم که بايد احساسات خود را کنترل کنيم که معمولا در اين مواقع يا صحبت از غرايز است يا هيجانات.

از نظر رواني چه ضرورتي وجود داشت که ما داراي احساسات باشيم؟

تکامل‌گرايان معتقدند که هم‌ زمان با پيچيده‌تر شدنحيوانات،بچه‌هاي آنها براي بقا نياز به مراقبت‌هاي طولاني‌تر پيدا مي‌کردند.پيوند عاطفي مادر و فرزند، احتمال طرد کودک را تا زماني که بتواند به تنهايي به بقا ادامه دهد، کاهش مي‌دهد.همچنين مشاهدات دانشمندان نشان داده است که مغز حيوانات اوليه (خزندگان) فاقد اعصاب احساسي است.هنگام تولد،بچه‌ مارمولک‌ها به‌طور غريزي بي‌حرکت مي‌ماند تا به وسيله مادر خورده نشوند.برعکس،کودک انسان کنوني،با مغز پيچيده احساسي،به‌طور غريزي مي‌تواند کارهايي انجام دهد تا مادر را از نظر وضعيت روحي يک عمر گرفتار خود کند.

وضعيت روحي چه معنايي دارد؟

وضعيت روحي به يک وضعيت احساسي طولاني مدت گفته مي‌شود که به وسيله الگوي تغييرات بيوشيميايي و هورموني خاص مي‌تواند شناسايي شود.در اين حالت،شدت احساس تجربه شده بسيار ملايم‌تر است و گاهي اوقات ممکن است حتي از آن بي‌اطلاع باشيم. وضعيت روحي ممکن است چند ساعت يا چند روز به طول بينجامد.به يک وضعيت احساسي که بيش از چند هفته طول بکشد،معمولا اختلال روحي يا عاطفي گفته مي‌شود (مانند زماني که احساس غم ماندگار مي‌شود و به بيماري افسردگي مي‌انجامد).يکي از تفاوت‌هاي ميان احساس و وضعيت روحي اين است که وضعيت روحي الزاما با وقايع قابل شناسايي و شخص ارتباط ندارد.

وضعيت روحي معمولا به وسيله يک يا چند مورد زير ايجاد مي‌شود:

1) تجارب عميق احساسي که بروز داده نشده‌اند (مانند ناديده گرفته شدن يک شکست و گويي هيچ اتفاقي نيفتاده،و سپس «بي‌دليل» احساس بدخلقي کردن)

2) تعدادي تجارب احساسي پي در پي (مانند زدن چند تلفن بي‌نتيجه که به نااميدي منجر شود يا ملاقات با چند انسان پرشور که باعث تقويت روحيه شود)

3) تغييرات شيميايي،به دلايلي مانند کم‌خوابي،قاعدگي،غذا نخوردن و...

يکي از مضرات وضعيت روحي نامناسب آن است که مي‌تواند ديدها را نسبت به جهان،بدون آنکه حتي متوجه باشيم،تغيير بدهد.ما ناخودآگاه افراد و موقعيت‌هايي را انتخاب مي‌کنيم که با وضعيت روحي و خلق و خوي ما جور هستند.

خلق و خوي ما تحت تاثير چه عواملي است؟

خلق و خوي ما تابعي است از عوامل زير:

توارث ژنتيکي (براي مثال،افسردگي در مردان يا خشونت در زنان ممکن است سابقه خانوادگي داشته باشد)

ساختار فيزيکي هورموني مغز (براي مثال،مردي که قسمت خاصي از مغزش آسيب ديده و يا هورمون تستوسترون بيش از اندازه دارد،آتشين مزاج مي‌شود.)

تجارب زندگي (براي مثال،کسي که در کودکي با ياس‌هاي بسيار روبه رو شده است،ممکن است آدم بدبيني شود)

آيا ممکن است احساسي در ما وجود داشته باشد که از آن آگاه نباشيم؟

بله.زندگي احساسي ما تحت تاثير ذهن ناخودآگاه ما قرار دارد.تغييرات فيزيکي ناشي از يک احساس، قبل از آنکه مراکز فکري آن را ثبت کنند،ايجاد مي‌شوند و ممکن است ساعت‌ها تا سال‌ها به صورت يک حالت روحي پنهان در بخش ناخودآگاه ذهن باقي بمانند.ممکن است ما نتوانيم اين حالت را در خود تشخيص دهيم اما روان‌شناس آماتور درون هريک از ما معمولا مي‌تواند آن را در ديگران تشخيص دهد.روزي فوتباليستي را روان درماني مي‌کردم.در يکي از جلسات گفت: «تازه حالا مي‌فهمم که خشم من در طي سال‌ها در درونم انباشته شده است». پرسش اين است: حالا که او از خشم خودآگاه شده است،آيا مسووليت آن را قبول خواهد کرد و ياد مي‌گيرد که چگونه به صورت صحيح آن را ابراز کند؟

راست است که مي‌گويند احساسات واگير دارند؟

قطعا شما هم شنيده‌ايد که «افسرده دل افسرده کند انجمني را» با اين حساب مي‌توان گفت که اصطلاحا احساسات واگير دارند مگر آنکه فرد آگاهانه تلاش کند که «آلوده» نشود.

حرف آخر؟

بايد احساسات خود را به ‌طور منطقي و درست و جامعه‌ پسند مطرح کنيم.مثلا کسي که خشم دارد، بهتر است با ورزش کردن،لگد زدن به توپ و يا شنا خود را تخليه کند و نه اينکه با داد و دعوا و کتک‌کاري هم وجهه خود را در اجتماع مخدوش کند و هم احساسات منفي جديد را براي خود توليد کند.نبايد فراموش کنيم که ما انسان‌ها هيجان‌هاي مختلفي داريم. طي سال‌هاي عمر خود بايد بياموزيم که برخي از اين هيجان‌ها را مثبت‌ تلقي کنيم و برخي از ناپسند بشماريم،يا برخي را به راحتي ابراز کنيم اما خود را از ابراز برخي ديگر بازداريم.کساني که از اعتماد به نفس خوبي برخوردارند توانايي کنترل احساسات خويش را دارند.آنها بدون احساس گناه و حسرت،با تمامي هيجان‌هاي خود مواجه مي‌شوند.خود را سر زنده نگه مي‌دارند و به تناسب زمان‌ها و مکان‌هاي مختلف،احساس‌ مناسبي را ابراز مي‌کنند و وضعيت روحي و احساسي ديگران را درک مي‌کنند.