روی در روی سیاهی

                       ایستاده ، راست

یکه و تنها ، تمام شب

در کلامش ، نور

بر زبان ، آتش

بر لبش ، فریاد :

شمع .


شعله افزون  می کند گر سر به تیغش بر زنند !

تیرگی گم می شود چون شمع ها روشن کنند .

راست - هم چون شمع - خواهد ایستاد آیا

روی در روی سیاهی

یک تن از این جمع ؟
فريدون مشيري